سورناسورنا، تا این لحظه: 6 سال و 10 ماه و 20 روز سن داره

فرشته عاشقی، پسرم سورنا

یک مامان شاغل

امروز بوئیدمت، بوسیدمت نه یکبار که هزار بار. امروز اولین روز رسمی بدون حضور مامان رو تجربه میکنی. دادمت به خاله و راهی شدم، چه راهی شدنی، قلبم جامونده بود پیشت. مادر... مادر بودن واقعا سخته پسرکم. قلبم روحم اصلا تمام وجودم پیش توست، تمام راه با خودم مرور کردم که دیگه نیام سرکار. دوگانگی عجیبیه. هم می خوای یک زن امروزی و توانمند باشی و هم میخوای مادری نمونه بمونی. فکر نمی کردم تصمیم گیری انقدر سخت باشه نه برای گذاشتن از کار و موقعیت حرفه ای.  تصمیم گیری در مورد آینده توست، از این می ترسم که خونه موندنم از من مامان غمگین و بی حوصله ای بسازه و نتونم خیلی شاداب تربیتت کنم. از طرفی نگرانم که نبودنم حضور نداشتم ب...
2 دی 1396

ششمین ماهگرد سورنای من

چقدر برات رویاسازی کردم از همون موقع که به شکم مامان شوت میزدی. از همون موقع که قدمهات رو روی چشمام گذاشتی و به دنیا اومدی. یکی یک دانه من، در دانه من. حالا امروز 6 ماهگیت رو با 6 خاطره ساز عکس میگیریم، با پبراهن تیم محبوب من و بابا که ان شالله روزی پیراهن تیم تو خواهد بود.     یادت باشه که روز در ایران و جهان همه و همه یک نام اسطوره ای در فوتبال می شناسند و اون نام توست. سورنا فارسی همون پسری که وقتی وارد زمین فوتبال میشه با پاهاش جادو میکنه، همون پسری که هر توپی به پاهاش بخوره گله، گل. سلامت باشی و شاد میوه ی دلم. ...
1 دی 1396